اولین هدیه روز معلم
سلام نفسم سلام غزلم عزیز مامان دیروز ظهر به محضی که من از اداره رسیدم خونه مامان جون پریدی جلو درو گفتی: مامان دوستام واسه شیرین جون کریستال خریده بودن گفتم مامان جون امروز که روز معلم نیست گفت چرا دوستام هدیه خریده بودن ( من خودم ساعت دوازده با همکارم رضوان پاس گرفتیم و رفتیم بازار و چند تا چیز زیر سر گذاشتیم تا عصری با مامان جون بریم بخریم) عصر با مامان جون رفتیم واسه شرین جون ی شکلات خوری واسه زری جون و مرضی جون ی شکل قندون واسه مریم جون و بهجت جونم ی شکل دیگه قندون خریدیم و شب اومدیم خونه قربونت برم یهویی شب گفتم بیا روشونو واست بنویس؟ قربون عقلت برم گفتی مامان ی روبانی چیزی یا ی کارتی؟ فدات بشم دیدیم راس میگی ساعت ده ش...
نویسنده :
عاشق غزل
9:01