غزلغزل، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 17 روز سن داره
گیسوی منگیسوی من، تا این لحظه: 7 سال و 7 روز سن داره

غزل زندگی

سرویس غزل نازم

1394/2/9 8:39
نویسنده : عاشق غزل
387 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز مامان فدات شم

امروز اولین روزیه که واست سرویس گرفتم فدات بشم هر روز بزرگتر و خانم تر میشی

قربون چشات برم ساعت ده دقیقه به هفت بود که صدای پاتو  شنیدم قربونت برم سریع دوئیدم  رو به اتاق مامان جون

آخه گلم طبق معمول ما خونه مامان جون بودیم و من و شما تو اتاق خواب مامان جون می خوابیم

دیدم خوشگل مامان داره چشاشو میماله و میا " مامان! داری کجا میری؟"

خوشگل مامان دارم میرم اداره برو پیش مامان جون دراز بکش فدات شم قربون نازیات برم رفتی پیش مامان جون و ده دقیقه ای اومدی گفتی ینی آقای محمدی میاد دنبالم باید زود برم؟ نه مامان جون هشت ونیم میاد بروبخواب

: نمیشه نرم مهد، نه قربونت برم فردا که روز بازیه پس فردا هم تعطیل

فدات بشم چند تا محکم مامانو بوسیدی و رفتی تو  هال و دراز کشیدی

فدات شم الان چهار ماهه ظهر واسه برگشت به خونه سرویس داری (آقای محمدی) ولی صبحها رو مامانجون و بابیای زحمت میکشن میبرنت مهد ولی دیگه تصمیم گرفتیم  چون مامان جونم خسته نشن غزل از امروز با سرویس بره مهد

عشق مامان نفسم

تا ببینم ظهر چه چیزایی واسم تعریف میکنی تا واست بنویسم

پسندها (2)

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به غزل زندگی می باشد