غزلغزل، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره
گیسوی منگیسوی من، تا این لحظه: 6 سال و 11 ماه و 24 روز سن داره

غزل زندگی

شب یلدا

1400/10/3 8:19
نویسنده : عاشق غزل
278 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز دلم

امشبم مثل هر شب یلدای دیگه همه خونه مامان جون بودیم، مامان جون خیلی زحمت کشیده بودن و همه چی عااالی بود.

محمدرضا و پری، علیرضا و نسا هم بودن

شب خوبی بود

آخر شب رفتیم خونه و قرار بود صبح دوباره برگردیم اونجا

چون به گیسو و یزدان قول داده بودیم که صبح همدیگرو می بینیم

الهی مامانت فدات

تو همش درس داری عزیزم

ایشالا که جواب زحماتت رو می گیری

خلاصه داشتی زبان می خوندی که گفتی مامان گلوم می سوزه

من آب نمک درست کردم و قرقره کردی

ساعت هفت و نیم عصر برگشتیم چون ساعت 8 کلاس آنلاین تیزهوشان داشتی

الان ساعت 7 صبح روز 3 دی است و متاسفانه تو اصلا حالت خوب نیست و همش نصف شب از بس که گریپ هستی بیدار میشی

راستش اولش اصلا نگران نبودم و می گفتم خونه مامان جون خیلی گرمه بادعرق شدی ولی الان نگران شدم

میگم خدایا نکنه کرونا باشه😢

دختر من که ی دیقه ی جا تنها نمیمونه نبرنش بیمارستان و ...

فدای تو بشم از اول زندگیت غیر از واکسن ی آمپولم نزدی

یک ماه پیش دادم دکتر صبا یک آزمایش چک کامل برای تو و گیسو نوشتن که تو آزمایش خونم برای اولین بار دادی(هزار ماشالله)

خدا خودش کمک کنه که کرونا نباشه🙏

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به غزل زندگی می باشد