غزل و شهر بازی
سلام غزلم، عسلم، قندعسلم اگه گفتی اینجا کجاس؟ پنجشنبه شب رفته بودیم بیرون و شما خانم گلم خواستی بریم شهربازی. بابایی گفتن الان خستم قول میدم فردا بریم، شما خانم گل من قبول کردی و به یک کم تاب بازی و سرسره رضایت دادین. جمعه با دائی امیر و زهرا جون و مامان جون رفتیم شهربازی!!! حدودای ساعت 6 عصر رفتیم داخل و ساعت چند دقیقه به دوازده بود که اومدیم بیرون!!! از بازی دو ساله ها تا بازی 40 ساله ها رو امتحان کردی و خیلی خیلی بهت خوش گذشت. ناگفته نمونه که از دولتی سر قندعسلم به ما هم خیلی خوش گذشت اینقد بازی...
نویسنده :
عاشق غزل
11:45