حرف زدن 2
سلام عزیز مامان
خوشگلم! شما وقتی ی چیزی مثل آب یا شیر و یا غذاتو اتفاقی می ریختی زمین، خیلی هل می کردی و با ی بغضی می گفتی: "ییخت" و یا حتی چشات پر از اشک میشد که "ای وای" ما هم فوری جمعش میکردیم و مرتب میگفتیم: "عیب نداره ... عیب نداره.. "
و حالا...
خوشگل مامان
به محضی که ی چیزی می ریزی زمین حالا یک لیوان پر از شیر روی میز یا کاسه سوپ روی فرش و یا هر چیز دیگه، فوری با خونسردی تمام مارو دلداری میدی و میگی:" عیب نداره عیب نداره" آخرش دیروز دیگه صدای مامان دراومد: بابا جون عیب داره عیب داره... 27/5/91
عزیز مامان! وقتی عصرا بابا میخوان برن سرکار و توهم خیلی دلت میخواد باهشون بری، از اینورم دلت واسه من می سوزه یا فکر میکنی نکنه من ناراحت بشم، موقع رفتن می گی: مامان تو بیسین خستدی (khastadi) بدیر(badir) تا من زودی بیام. ( مامان تو بشین خستگی بگیر تا من بیام) قربون حرف زدنت برم مامانی
19/4/91
ی حرفی که خنده همه رو درمیاری :
وقتی ی نفر چند بار از ی جا یا جلوی صورتت رد میشه مثلا بابات،با صدای بلند میگی: ای دات! "میا میا" "میا میا" ( ای داد میره میا )
قرونت برم اینو یادم رفته بود واست بنویسم وقتی ی چیزی کلافت میکنه یا کاری رو خوب نمیتونی انجام بدی میگی: ای دات بیدات ( ای داد بیداد) 24/5/91