غزلغزل، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 17 روز سن داره
گیسوی منگیسوی من، تا این لحظه: 7 سال و 7 روز سن داره

غزل زندگی

حرف زدن 4

1392/3/22 9:11
نویسنده : عاشق غزل
289 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز مامان

سلام قربون شکل ماهت برم

 

 

 

 

به نظر میاد این آخرین پستی باشه که راجع به حرف زدنت میذارم چون دیگه ماشاءاله همه حرفات رو داری یکی یکی درست تلفظ میکنی!

فقط هنوزم که هنوزه "گ" رو "د" میگی و "ک" رو "ت"

 

 

قربون حرف زدنت برم نمیدونی وقتی میگفتی داشق (قاشق) ما چه ذوقی میکردیم ولی حالا میگی:

مامان! من نی نی بودم به قاشق میدوفتم (میگفتم) چی؟

عزیزمامان! باورت نمیشه که این سوالو کی ازم پرسیدی؟!!

همش ی ربع بود که یاد گرفته بودی بگی قاشق

 

 

کچل: چچل

عطسه: اچه

کوچولو: خوچولو

گردنبند: بم بم بند

بشقاب: دوشباق، قوشقاب

 

 

niniweblog.com

غزلم! گلم!

تو عاشق برچسبی تموم خونه رو پر از برچسب کردی (از اونجاییم که داریم از این خونه میریم با خیال راحت همه جارو تزئین کردی)

هر کس بیاد خونمون بهش میگی:

اد (ade) ندی "آره" بدی "بله" عیدی بهت چس بس میدم  (اگه نگی "آره" بگی "بله" جایزه بهت برچسب میدم)

بلافاصله هم مثلا میگی: بابا! بابا میگن بله فوری ی صفحه برچسب میاری و میگی: تودومو (کودومو) میخوای؟

niniweblog.com

این ماجرای کودومو میخوای خیلی جالبه

ما میگیم هر چی خودت بگی شما میگی نه خودت بدو (بگو) اصرار میکنی که بین دوتا یکیشو انتخاب کنیم بازم میگیم هر چی خودت دوست داری باز اصرار میکنی که "خودت بدو (بگو)" بعد که بالاخره ما یکیشو انتخاب میکنیم تو اون یکیشو میدی

این قضیه رد خور نداره.

غزل: این بلوزو بپوشم یا اون یتی (یکی)؟ مامان: اینو بپوش غزل : ننننننننه (منظور نه کش دار و با معنی) این یتی دشنتره (این یکی قشنگتره)

 

niniweblog.com niniweblog.com

 

در رفتی: دل لفتی

نمک: ممت

قیچی: لیچی

آشغالی: آشدالی

رنگ: لند

قد من که بودی: لتّ (LATTE) من ته بودی

قهوه ای: ده وه ای

سایه مون افتاده رو دیوار: ساحمون افتاده لو دیوال

بیمارستان: ممرستان (mamarestan) حالا ی چند روزیه یاد گرفتی بگی بیمارستان ولی قبلش میگی: مامان! من بزرد (بزرگ) شدم به ممرستان چی میدم؟ میگم بیمارستان بعد میگی آها!!! بیمارستان

تصادف: تصاُف (tasaof)

قرص: درس (dors)

فرزانه: فرنازه

 

niniweblog.com 

عزیزم مهربون مامان!

بعضی وقتها میگی: مامان دساتو باز تن (باز کن)  تا من بپرم بدلت (بغلت) بعد که من خیلی دسامو باز میکنم زودی هل میشی و میدوی میای پیش من میگی:

نه نه مامان دستات نشدنه (نشکنه)

وقتی خیلی خوابت بیاد و خوابت نبره وکلافه باشی بعضا میخوابونمت رو پام...

عزیزم  تو هر چند ثانیه ی بار میگی:

مامان خسته نشی!

قربون مهربونیت برم عزیزم

 

عزیزم! دخترم!

شب موقعی که میخوای بخوابی وقتی می چرخی و پشتت به مامان می شه بلا استثنا میگی ببخشید پشتم شده (آخه عزیزم، تو هنوز تو تخت پیش مامان می خوابی)

 

niniweblog.com

 

این از قبل کنده بود: این دبلا تندیده بود

 دیروز: دوروز

سوسمار: توسمار

فهمیدم: لهمیدم

لیف: فیل

قربونت برم خیلی ناگهانی و یهویی وقتی مامان جون بهت گفتن غزل جون بیا بریم حموم بلافاصله گفتی:

بریم ولی من فیل خودمو میزنم شما فیل خودتو (من خودم، خودمو لیف میزنم شماهم خودتو)

 

واسه من خریدی؟ بهی من خریدی (behey)

این مال منه:  بهی منه

چه رنگی:  چه لندی

یادم رفت: لادم رفت

کیفمو نگه دارین: تیفمو لدر دارین

 niniweblog.com niniweblog.com niniweblog.com

عزیز مامان اینقدر راجع به هر چیزی گفتی کودومو بردارم کودومو بخورم و ما هم بهت گفتیم هر چی دوست داری که:

سر هر اتفاق کوچیکی با ی قیافه خیلی ریلکس بی تفاوت میگی:

دوس داری بخور دوس نداری نخور!

حالا حتی اگه :

مامان! میخوای بلی (بری) اداره؟    نه مامان جون امروز تعطیله

دوس داری برو    دوس نداری نرو

مامان! این تفشارو (کفشارو) می پوشی؟ بله عزیزم

دوس داری بپوش   دوس نداری نپوش

 

 

قور باغه: دورباغه و حاله قورقابه

گربه: قربه

پشمک: چشمک

 

 

هزار ماشاءالله به دختر گلم، وقتی  حتی یک صندل روفرشی با رنگ لباسم ست نباشه میگی:

ما اااااماااان! آخه لباست این لندیه؟ تفش زرد (کفش زرد) میپوشی؟!!!!

 

 

فدای شکل ماهت بشم، دو سه روز پیش مامان جون رفتن بالکن، یهو تو داد زدی

 

 

مامان مامان!  ی پشه ی خوچولو از خوچه اومد تو خونه

 

 

قربونت برم فقط همه می خندیدن و تو تکرار میکردی!!!!

 

دختر خوشگلم این مطلب مربوط به خرداد ماه است ولی اون موقع به خاطر تغییر آدرس وبلاگت موقعیت گذاشتنش نبود

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مامان و بابای محمد طاها
22 دی 92 10:14
سلام اینقدر عکسای غزل کوچولورو تو خیابونای خارج از کشور نذارین چشش میزنن خدا نگهش داره براتون خوشبحالتون که غزل خوب حرف میزنه محمدطاها هنوز خوب حرف نمیزنه
هدی
26 دی 92 8:42
یه پشه ی خوچولو از خوچه
فرشته
30 دی 92 12:59
من همیشه بهت سر میزنما...ولی باور کن بعضی وقتا فقط نگات میکنم...اینجوری لذتش بیشتره این عکسای جدید پرتقالم چقد نازه : مرسی خاله جون همین ک سر میزنین کفایت میکنه
گیلی ناز.
7 بهمن 92 9:38
سلام به به !!!!! غالب و آدرس جدید مبارکه هزار ماشاله به این دختر ناز و باهوش خدا این دختر ناز و همیشه زیر سایه باباو مامانش شاد و سالم نگه داره از طرف من یه بوس محکم که صداشو در بیاره بکنید
sarv
9 بهمن 92 23:39
ماشالا مامان غرل خانم نویسنده ی قهاریه مطالب رو خیلی استادانه نوشته با تمام گوشه کنارهاش غزل خانم هم که ماشالا بانویی ست با کلاس و شایسته
as
23 بهمن 92 1:08
عاشق حرف زدنتم جیگر
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به غزل زندگی می باشد