غزلغزل، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 17 روز سن داره
گیسوی منگیسوی من، تا این لحظه: 7 سال و 7 روز سن داره

غزل زندگی

چقدر زود گذشت

1392/3/21 13:57
نویسنده : عاشق غزل
299 بازدید
اشتراک گذاری

سلامغزل گلم عزیز دلم

غزلمانشاءالله زود بزرگ میشی و می فهمی چقدر زمان تو دنیای ما بزرگا زود میگذره!

خیلیخیلی زود!  انگار همین دیروز بود که همه منتظر بودیم غزل دنیا بیا! هشت صبح بود کهمن و بابا و مامان جون راهی بیمارستان شدیم، بابا جون منو از زیر قرآن رد کردن وگفتن 3 تائی برین 4 تائی بیاین!

 آه... چقدر زود گذشت

انگار همیندیروز بود که می گفتم: بابا! چرا غزل چهار دست و پا راه نمیره؟ بابا! همه بچه هادندون درآوردن غزل 9 ماهشه چرا دندون درنمیاره! بابا! همه بچه ها راه میرن غزلداره یکساله میشه چرا راه نمیره؟ ابابا! بابا! بابا!               ای داد .... دیگه بابائی نیست

دیگهتموم شد          دیگه کسی نیست ازشبپرسی...  چرا غزل حرف نمیزنه؟ چرا غزل همشدلشو می خاره؟ چرا؟ چرا؟ چرا؟ 

از اینچراهای بدون جواب دو تا روز پدر گذشت  " روز پدر" حیف و صد حیف که تنها قدردانی از پدرم روز پدر بود وحیف و صد افسوس که چقدر دوران خوب با پدر بودن زود گذشت و چقدر زود گفتیم

دو سالگذشت!!!

غزلم

از خدامی خوام که وقتی بزرگ شدی و اینارو خوندی پدر داشته باشی و بازم مثل الان مثل عالمبچگی نفهمی من چی میگم و درک نکنی با چه درد عظیمی تو قلبم و چه اشک غریبی تو چشامدارم اینارو واست مینویسم و

باشادی تمام باباتو بغل کنی و هزار بار ببوسیش و روز پدرو بهش تبریک بگی!

و بازمهیچوقت نفهمی که من چی میگم

پدرم روزت مبارک     ای همه کسم!  روزتمبارک

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به غزل زندگی می باشد