غزلغزل، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره
گیسوی منگیسوی من، تا این لحظه: 6 سال و 11 ماه و 24 روز سن داره

غزل زندگی

اولین دندون غزل افتاد

1395/7/8 23:27
نویسنده : عاشق غزل
343 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزم

سلام نفسم

عزیز مامان امشب ساعت ده شب اولین دندونت افتادniniweblog.com

فدات بشم وقتی میومدی تعریف میکردی که: مامان! باران دندونش افتاد. مامان! گلشید دندونش لق شده بود خون اومد، من میخندیدم و میگفتم به چه عالی! مامان شماهم هفت ساله بشی دندونت میوفته ولی توی دلم خیلی نگران میشدم که وای اگه دندون غزلم خون بیاد بترسه من چی کنم چه جوری بکنیمش...

خلاصه تا اینکه دهم شهریور دندونت لق شد به قول دندونپزشکا دندون یک پایین چپ

فدات بشم برعکس نگرانی من تو انقد خوشحال بودی که حد نداره niniweblog.com

میدونی چرا؟

چون مربی ها و دوستای مهدت بهت گفته بودن که باید دندونت رو بذاری زیر بالشت و آرزو کنی صبح برآورده میشه

niniweblog.com

و منم گفتم درسته ولی مامان جون آرزوتو بگو من توی کاغذ واست بنویسم دندونتو بذارم لاش بعد بذار زیر بالشت

قربون شکل ماهت بشم توام قبول کردیو گفتی باشه ...

عزیز مامان به غیر از حس بزرگ شدن اینم یکی از رازهای خوشحال شدن بود...

حالا من تو این مدت میپرسیدم مامان جون حالا آرزوهات چیه؟

اولش خیلی خوب بود گفتی ی عروسکای دوقلو هستند اونارو خیلی دوست دارم میخوام اونو آرزو کنم، منم کلی خوشحال شدم چون توی اسباب بازی فروشی دیده بودمشون ولی ناگهان یکی دو روز بعد آرزو تغییر کرد که مامان اونو بابا یا تو واسم میخرین از خدا خواهربرادر میخوام (ای واااااای) منم گفتم حالا تا اون روز فکر کن

فرداش گفتی مامان! یعنی من آرزوی خواهر برادر کنم صبح از خواب پاشم یا خواهر یا برادر دارم؟

اوضاع خطرناک شد

نه عزیزم اینا آرزوهای طولانیه گفت ا... یعنی چی؟ گفتم مامان آرزوهای نزدیک تر بکن

چند روز بعد:

مامان آرزوی ویلای استخر دار از اونایی که تلویزیون نشون میده رو میکنم وااااای بدتر شد

خلاصه دورت بگردم دندون ماجرادار امشب وقتی داشتی با بابا کشتی میگرفتی افتاد ی گریه ای کردی به حالت عصبانی niniweblog.com که مامان! بابا زد دندونم افتاد منم ی غری به بابا زدمو بردمت دستشویی ی کوچولو خون اومد و همش گفتم الهی شکر که افتاد، دست بابا درد نکنهniniweblog.comو توام بعدش خوشحال و خندون که مامان زنگ بزن خاله آذی بگو دندونم افتاد ولی فدای شکل ماهت بشم کلا یادت رفت آرزو کنی و خوابیدی...

تا شبهای دیگه...

مبارکت باشه عزیزم

دندونت قبل از اینکه دندون شیریت بیوفته از پشتش درومده بود و حالا میگی نکنه کج دربیاد هههههه niniweblog.com

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به غزل زندگی می باشد