غزلغزل، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 17 روز سن داره
گیسوی منگیسوی من، تا این لحظه: 7 سال و 7 روز سن داره

غزل زندگی

به ياد بچگي هاي غزل

1394/10/22 16:13
نویسنده : عاشق غزل
266 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نفسم

سلام غزلم اي عزيز مامان و بابا

من و بابا امروز يهو ياد حرف زدناي دو سالگي تو افتاديم دلم واست ضعف مبكرد و بابا فوري گفت: ليلا وبلاگ عزلو مينويسي؟ سريع گوشيشو آورد و الان داريم إينو واست مينويسيم كه تو هميشه عزيزترين ما هستي و هر جور كه حرف بزني قشنگترين حرف زدن دنياس

قرررربون شكل ماهت برم يكي از حرفايي كه ياد كرديم اين بود كه : با من ناراحني؟ يعني از من ناراحتي؟

پسندها (2)

نظرات (1)

مامان هدی
25 بهمن 94 16:38
سلام مامان غزل جون. سلام عمه خانوم و خاله خانوم. کم پیدایی. غزل جون خوبه. دلم واسش تنگ شده حسابی برای خودتون هم همینطور. قربون شیرین زبونیش. ماااااااه هزار ماشالله بخدا اینقدر یادتون می کنیم با آقای همسر. مخصوصا غزل رو و خاطره ای که گفته بودید عیب نداره. هر کاری می کرده شما می گفتید عیب نداره.
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به غزل زندگی می باشد